ـــمرد تنهای شبـــ

عزیزم چه کم دارد کسی که تو را دارد ------ و چه چیز دارد کسی که تو را ندارد


شرحی در فعالیتهای اجتماعیم! - قسمت اول

درقسمت قبل دو اصل مهم برای برنامه ریزی رو گفتم اما قرار شد تو این پست نحوه تاثیر این دو مقوله (فعالیت اجتماعی و استقلال اقتصادی)رو تو زندگیم شرح بدم!

اولا عید سعید فطر رو به همه تبریک میگم و همین الان عذر خواهی میکنم بابت این چند روزی که نت نخواهم بود(قراره تعطیلات عید فطر رو بریم ویلامون اما نمیدونم سالم برمیگردیم یا نه!اخه اخیرا مارهای جعفری بصورت  دسته ای به مناطق مسکونی اون ناحیه حمله ور شدند و تلفات هم خیلی شدید بوده )

فعالیت های اجتماعی:

اون زمان که چله نشینی من تموم شد یک جوان دبیرستانی بودم و بر حسب سن و سالم تو مساجد و هیئت ها  ، کانون و پایگاه منطقه مشغول به فعالیت شدم و در هر کدوم تا جایی پیش رفتم که بتونم صاحب نظر بشم!

بعدا که وارد دانشگاه شدم با جمعی از دانشجویان موسسه خیریه ای برای کودکان کار راه اندازی کردیم که بنده عضو کوچکی از این مجموعه بودم و افتخار سرپرستی این مجموعه رو بهم دادند!

شاید باورتون نشه که ثبت این موسسه 4 سال طول کشید و من عین این 4 سال از هیچ تلاشی برای ثبت این موسسه دریغ نکردم

اما بعد از 4 سال فعالیت ما، این موسسه نه تنها ثبت نشد بلکه تمام نیروهایی که تو این 4 سال جمع کرده بودم نیز به علت ثبت نشدن موسسه از دست دادم!

نمیخوام یک طرفه برم به قاضی

اما دلیل ثبت نشدن این موسسه خیریه این  بود که بهزیستی میگفت ما تو کاشان کودک کار نداریم!

(من نمیدونم این همه نوجوان که سر چهارراه ها کار میکنند چی هستند پس!) و چرا تو طول این 4 سال نگفتند که این همه پول و وقت جوونای این مملکت هدر نشه برا ثیت!

این موسسه ثبت نشد و همه نیروهامونم پخش شدند و این موسسه تلخ ترین تجربه فرهنگی زندگیمه!

+من میدونم علت ثبت نکردن موسسه این نبود و من فقط اینجا با هویت ناشناس میتونم بگم!

یک روز از کمیته امداد با بنده تماس گرفتند و گفتند شما به عنوان مدیر موسسه باید بیایید یک تعهدی بدید و برید

رفتم کمیته امداد شهرستان کاشان

یک کاغذ سفید و یک خودکار به من دادند و گفتن هر چی میگیم بنویس!

گفتند بنویس که این موسسه حق پخش صندوق و دسته قبض برای جمع اوری کمک های مردمی را ندارد

(گفتم چرا گفتند حق پخش انحصاری صندوق ودسته قبض فقط با کمیته امداد هست و اگر موسسات خیریه این کار رو انجام بدن جرم کردند)

گفتند بنویس که اینجانب ........ حق هیچگونه بدگویی علیه کمیته امداد را ندارم!

من یک چیزایی نوشتم و از کمیته امداد اومدم بیرون

جالبه بدونید من چی نوشتم

این دو بیت رو نوشتم!

به شب نشینی خرچنگ های مردابی
          چگونه رقص کند ماهی زلال پرست

رسیده ها چه غریب و نچیده می افتند
          به پای هرزه علفهای باغ کال پرست

اومدم خونه و صندوق کمیته امداد رو پس اوردم و به خونوادم گفتم دیگه کسی حق نداره به این نهاد کمک کنه!

گفتم میخواین کمک کنین به نیازمندان خانواده و در و همسایه کمک کنید!

دوستان جالب هست بدونید که کمیته امداد و سازمان بهزیستی نه تنها ریالی به من کمک نکردند تا موسسه خیریمون رو ثبت کنیم

بلکه ما رو مجبور کردند 48 ماه دفتری برای موسسه اجاره کنیم که اگه ثبت شد بتونیم بریم توش فعالیت کنیم و اجاره این 48 ماه 10 ملیون شد و همه این ها رو ما دانشجو ها دادیم و اخرشم هیچی!

.

.

.

بگذریم شاید این چیز ها رو نباید اینجا میگفتم و باید بگور میبردم

نمیدونم چرا گفتم

اما حالا که بحث به اینجا کشیده شد به عنوان مدیر موسسه خیریه به شما توصیه ای دارم

چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است!

اگر در فامیل و دوست و اشنا نیازمندی دارید، لطفا به کمیته امداد و سازمان بهزیستی و موسسات خیریه کمک نکید و برید دست فامیل و اشناتون رو بگیرید!

خیلی از موسسات خیریه صادقانه رفتار میکنند اما خیلی هاشونم معلوم نیست حساب کتابشون!

کمیته امداد خودش این پیشنهاد رو به من داد که چرا میخوای یک خیریه ثبت کنی!هر یک ملیونی که برای ما کمک جمع کنی 30000 تومنش مال تو!

لطفا لطفا لطفا به جا کمک به این نهاد ها هوای نیازمندانی که تو فامیل و همسایه هستند رو داشته باشید

مبلغی هم که میخواین به این نهاد ها کمک کنین به کودکانتون بدید کمک کننند تا نیکو کاری رو یاد بگیرند

عرضم تمام

ببخشید سرتون رو درد اوردم

احساس میکنم سبک شدم!

خلاصه

من کم نیاوردم و فعالیت هامو به یک شکل دیگه دارم جلو میبرم که تو قسمت بعدی میگم :)


در این زمانه بی هیاهوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را

برای این همه ناباور خیال پرست

Designed By Erfan Powered by Bayan