ـــمرد تنهای شبـــ

عزیزم چه کم دارد کسی که تو را دارد ------ و چه چیز دارد کسی که تو را ندارد


مهمان ناخوانده - قسمت چهارم

ساعت 6 بعد از ظهر در ای سی یو بهوش اومدم!

اشک تو چشمام جمع شده بود که خدا فرصت زندگی بهم داده(اصلا فکر نمیکردم زنده بمونم)

خیلی تشنه بودم

قبل از اینکه بگم اب!گفتم خانم پرستارعمل چطور بود؟گفت خداروشکر عالی بود!گفتم یک تماس با دکترم بگیر بگو همه تومور رو برداشتی؟

زنگ زد گفت دکترت میگه اره (الکی گفت دلم خوش باشه! چون بعد یک ماه گفت نتونستم تومورتو کامل بردارم باید ته موندشو بری بسوزونی)

بعد که خیالم راحت شد گفتم حالا اگه میشه یک لیوان اب بده

گفت نه :) بهم اب نمیدادند ولی با پنبه لبامو خیس میکردند

خیلی خوشحال بودم (نمیفهمیدم صورتم فلج شده ) خونوادمم کاشان بودند

روی تخت بیمارستان نگاهم به ثانیه شمار ساعت دیواری بود

خوابم برد

وای که چه خواب عجیبی دیدم

خواب دیدم تو یک جمعی هستم که 40 زن سیده اونجا حضور دارند و من وارد جلسه شدم

گفتم شماها کی هستید؟گفتند ما بانیان حدیث کسا هستیم!

ته جلسه یک بانویی روی صندلی نشسته بود

یک حس عجیبی داشت بهم میگفت ایشون بانوی دوعالم ، سرور جهانیان ، مادرم حضرت زهرا (س) هستند

با یک دامن سبز رنگ

صورتشون یادم نیست اصلا

به پاشون افتادم زجه زدم و گریه کردم  (اخه من تو ائمه اطهار به مادرم حضرت زهرا (س)ارادت خاصّی دارم)

وای که چه حس خوبی بود

تا رفتم سلام بدم از خواب پریدم وشروع کردم به گریه کردن!

ملافه رو کشیدم رو صورتم و اروم تو دلم این شعر رو میخوندم و اشک میریختم

در پی حفظ حریم خویشتن
مرد باید پشت در آید نه زن
هیچ می دانی دختر خیرالبشر
از چه جای حیدر آمد پشت در
دید مولایش علی تنها شده
خانه اش محصور دشمنها شده
بر دفاع شوهرش فردی ندید
بین آن نامردها مردی ندید
گفت باید پیش امواج خطر
یار بهر یار خود گردد سپر
من که تنها دختر پیغمبرم
پشت این در پیش مرگ حیدرم
آنکه باشد مرد این سنگر منم
اولین قربانی حیدر منم
چشم پوشیدم زجان خویشتن
ای مقیره هر چه می خواهی بزن
ای در کاشانه این پهلوی من
ای غلاف تیغ این بازوی من
من به جان زخم علی را می خرم
گو چهل نامرد ریزد بر سرم
گر بر آید شعله از کاشانه ام
یا که گردد قتلگاهم خانه ام
گر شود پرپر ز جور قاتلم
غنچه نشکفته باغ دلم
گر شود در پشت در جان بر لبم
افتم از پا پیش چشم زینبم
باز می گویم به آوای جلی
یا علی یا علی یا علی
ادامه دارد ...


در این زمانه بی هیاهوی لال پرست

خوشا به حال کلاغان قیل و قال پرست

چگونه شرح دهم، لحظه لحظه خود را

برای این همه ناباور خیال پرست

Designed By Erfan Powered by Bayan